historic city Suhraward

گروه گردشگری ، فلسفی فرهنگی سهروردی

historic city Suhraward

گروه گردشگری ، فلسفی فرهنگی سهروردی

سعدی‌ و شیخ‌ دانای‌ مرشد ـ شهاب‌/ هوشنگ‌ فتی‌

بخشی از مباحث ایشان در این محل جهت علاقه مندان درج می گردد برای دیدن مقاله کامل به سایت مرکزسعدی شناسی مراجعه نمایید
شیخ‌ مرشد
مرشد و مربی‌ دیگر سعدی‌ با استناد به‌ سه‌ بیت‌ از سعدی‌، شیخ‌ شهاب‌ الدین‌ سهروردی‌ می‌باشد:
مقالات‌ مردان‌ به‌ مردی‌ شنو
نه‌ سعدی‌ که‌ از سهروردی‌ شنو
مرا شیخ‌ دانای‌ مرشد، شهاب
‌دو اندرز فرمود، بر روی‌ آب‌
یکی‌ آن‌ که‌ در بند خودبین‌ مباش
‌دگر آنکه‌ در خلق‌ بدبین‌ مباش‌

اما این‌ شهاب‌ الدین‌ که‌ سعدی‌ از او یاد کرده‌ است‌، کیست‌؟
ما در تاریخ‌ به‌ سه‌ شخصیت‌ برخورد می‌کنیم‌ که‌ ملقب‌ به‌ شهاب‌ الدین‌ سهروردی‌ بوده‌اند.
1. یحیی‌ بن‌ حبش‌ بن‌ امیرک‌، ملقب‌ به‌ شهاب‌ الدین‌ و شیخ‌ اشراق و شیخ‌ مقتول‌ و شهید و مکنی‌ به‌ ابوالفتوح‌ حکیم‌معروف‌ و احیاء کننده‌ حکمت‌ اشراق (متولد 549 مقتول‌ 587)، که‌ به‌ دو دلیل‌ نمی‌تواند، شهاب‌ الدین‌ مورد نظر و مربی‌ وپیر طریقت‌ سعدی‌ می‌باشد:
الف‌. شهاب‌ الدین‌ به‌ سال‌ 587 مقتول‌ گردیده‌ و شیخ‌ سعدی‌ در این‌ سال‌ یا هنوز متولد نشده‌ و یا بیش‌ از دو سال‌نداشته‌ است‌. (حتی‌ با در نظر گرفتن‌ تاریخ‌ 585).
ب‌. این‌ شهاب‌ الدین‌ احیاء کننده‌ حکمت‌ اشراق بوده‌ و در بسیاری‌ از موارد خلاف‌ رأی‌ قدما گفته‌ و از حکمت‌ ایرانی‌ واصلاحات‌ دین‌ زردشتی‌ استفاده‌ کرده‌ است‌ و متعصبان‌ او را به‌ الحاد متهم‌ کرده‌اند. علمای‌ حلب‌ خون‌ او را مباح‌ شمردند.کتب‌ مفصلی‌ که‌ نامبرده‌ در حکمت‌ ایرانی‌ و مهری‌ و زردشتی‌ تألیف‌ نموده‌ و نظریات‌ وی‌ که‌ در تألیفاتش‌ منعکس‌ شده‌است‌، مخالف‌ آراء فقهی‌ سعدی‌ می‌باشد.
2. ابوالنجیب‌ ضیاءالدین‌ عبدالقاهر بن‌ عبدالله سهرودی‌ عارف‌ معروف‌ (490 ـ 563) وی‌ از مریدان‌ احمد غزالی‌ وجانشین‌ وی‌ و دارای‌ مصنفات‌ بسیار است‌. این‌ شهاب‌ الدین‌ نیز نمی‌تواند مرشد و پیر شیخ‌ سعدی‌ باشد به‌ سبب‌ آن‌ که‌حداقل‌ 25 سال‌ قبل‌ از تولد سعدی‌ وفات‌ یافته‌ است‌.
3. ابوحفض‌ عمر، برادر زاده‌ ابوالنجیب‌ عبدالقاهر سهروردی‌ عارف‌ که‌ نسبت‌ تعلیم‌ او به‌ احمد غزالی‌ می‌رسد (متوفی‌632) از تألیفات‌ او کتاب‌ عوارف‌ المعارف‌ ـ النصائح‌ ـ اعلام‌ التقی‌ و اعلام‌ الهدی‌ است‌. وی‌ مؤسس‌ فرقه‌ سهروردیه‌ ومرشد سعدی‌ و اوحدالدین‌ کرمانی‌ است‌.
برای‌ آنکه‌ ابوحفض‌ شهاب‌ الدین‌ عمر سهروردی‌ از نظر سیاسی‌ نیز شناخته‌ گردد، چند سطری‌ درباره‌ او از کتاب‌ پله‌پله‌ تا ملاقات‌ خدا آورده‌ می‌شود:
«در تاریخ‌ ایران‌ به‌ جماعتی‌ از بزرگان‌ تصوف‌ برمی‌خوریم‌ که‌ در عین‌ حال‌ که‌ خودشان‌ را شاهان‌ بی‌ تاج‌ و تخت‌شمرده‌ و کلمه‌ شاه‌ را در لقب‌ طریقتی‌ خود می‌گنجانند (مرصاد العباد) و هنوز هم‌ این‌ کار را می‌کنند، سرسپرده‌ خلفای‌عباسی‌ و حتی‌ ایلخانان‌ مغول‌ و سلاجقه‌ بودند مانند شهاب‌ الدین‌ ابوحفض‌ عمر سهروردی‌ (539 ـ 632) که‌ از صوفیه‌بزرگ‌ بوده‌ است‌. او از سوی‌ خلیفه‌ عباسی‌، الناصر الدین‌الله 575 ـ 622 هـ. به‌ عنوان‌ سفیر به‌ دربار پادشاه‌ سلجوقی‌ روم‌به‌ نام‌ علاءالدین‌ کیقباد اول‌، سلطنت‌ 616 ـ 634 هـ. به‌ قونیه‌ رفت‌ و حامل‌ منشور سلطنت‌ و نیابت‌ خلیفه‌ در ممالک‌ روم‌ وحامل‌ تشریف‌ و خلعت‌ و نگین‌ از سوی‌ خلیفه‌ بود که‌ به‌ آن‌ پادشاه‌ داده‌ می‌شد. در این‌ مسافرت‌ بود که‌ او نجم‌الدین‌رازی‌ مؤلف‌ کتاب‌ مرصادالعباد را در روم‌ دید و به‌ راهنمایی‌ آن‌ صوفی‌ و توصیه‌ وی‌ در دربار آن‌ پادشاه‌ راه‌ یافت‌ وکتاب‌ مرصاد العباد را با تملق‌ و چاپلوسی‌ بسیار به‌ نام‌ او کرد».
از بیان‌ مقدمه‌ فوق منظورم‌ این‌ بود که‌ روش‌ و منش‌ شهاب‌ الدین‌ سهروردی‌ را با منش‌ و روش‌ سعدی‌ مقایسه‌ کنم‌.کافی‌ است‌ با دقت‌ و تعمق‌ به‌ مطالعه‌ بوستان‌ سعدی‌ بپردازم‌ یا مدایح‌ او را بخوانیم‌ و با کار سهروردی‌ مقایسه‌ نماییم‌ تاارزش‌ و اهمیت‌ سعدی‌ بیشتر مشخص‌ گردد.
مطلب‌ دیگر این‌ است‌ که‌ گلستان‌ و بوستان‌ سعدی‌ حاوی‌ مطالبی‌ است‌ که‌ باید آن‌ را حکمت‌ عملی‌ یا اخلاق بخوانیم‌ نه‌عرفان‌. شخصیت‌هایی‌ چون‌ خواجه‌ نصیرالدین‌ طوسی‌ و سعدی‌ معلمان‌ واقعی‌ اخلاق بوده‌اند، اگر چه‌ مدتی‌ از عمر خودرا در سلوک‌ گذرانده‌اند. این‌ سلوک‌ را اگر بخواهیم‌ نام‌ گذاری‌ کنیم‌، می‌توان‌ گفت‌ تصوف‌ زاهدانه‌.
استاد همام‌جلال‌الدین‌ همایی‌ به‌ طور کلی‌ تصوف‌ را به‌ تصوف‌ زاهدانه‌ و عاشقانه‌ یا اصحاب‌ صحو و اصحاب‌ سکر تقسیم‌کرده‌اند. اگر سعدی‌ را صوفی‌ یا عارف‌ بخوانیم‌ با توجه‌ به‌ طریقت‌ سهروردیه‌ که‌ سعدی‌ او را به‌ عنوان‌ پیر خویش‌ معرفی‌کرده‌ است‌ و با عنایت‌ به‌ اعتکافی‌ که‌ در زوایه‌ مدفن‌ عبدالله خفیف‌ داشته‌ است‌، نامبرده‌ به‌ نام‌ وی‌ می‌خواند و به‌ دلایل‌دیگری‌ که‌ از حوصله‌ این‌ مقاله‌ خارج‌ است‌، باید سعدی‌ را از متصوفه‌ زاهدانه‌ خواند. در اینجا بد نیست‌ که‌ نظری‌ به‌ کتاب‌صفوه‌الصفا که‌ مناقب‌ نویسان‌ شیخ‌ صفی‌الدین‌ اردبیلی‌ برای‌ بزرگداشت‌ وی‌ نگاشته‌اند، بیاندازیم‌.

نظرات 1 + ارسال نظر
نیلوفر دوشنبه 2 شهریور 1394 ساعت 14:39 http://czsd.mihanblog.com/

برایتان موفقیت توام با سر بلندی آرزومندم
امیدوارم همیشه موفق باشید
5618

با سلام از مراجعه و مطالعه وبلاگ از شما متشکرم موفق باشید

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.